ترسم از فردای بی عشقه بیدارم امشب
درد من دنیای بی عشقه بیمارم امشب
منی که جون میدادم واسه همیشه بودنت
من موهام سفیده تو لباس تو تنت
تو خوشبختی با کسی که من نبودم
تو کم آوردی ولی من کم نبودم
کاش میشد یکی بتونه منو از خواب دربیاره
مگه میشه مرده باشم وقتی که اشکام میباره
یه روزی جرات دادم به این دلم
بیام و بهت بگم دوستت دارم
اما تا اومدم پشت پنجره
دستاتو دیدم توی دست دیگه
حسرتش این بود که یه بار بهش بگم تو رو می خوام
بهش بگم برای عشقت با تو به هر جایی میام
ببخش که ساده میشکنم تو دستای نازک باد
آخه همیشه باختنو جز تو کسی یادم نداد
کاش می فهمیدی حال و روزم این روزا خرابه
اون که حوصله ی رفیقاشم این روزا نداره
تو این آفتاب داغم با یه آدم برفی
کاش می فهمیدی همه چیو باختم رفتی
شدی همدست کی تا من بمیرم؟
الان وقت تبانی نیست برگرد
روانی میشم آخر تو نبودت
تا این عاشق روانی نیست برگرد
دلم می خواست پس از اون خواب شیرین
دیگه چشمم به دنیا وا نمی شد
میون قلب متروکم نشونی
دیگه از خاطره پیدا نمی شد
بذار بخوابم و شاهد این روزا نباشم
واسم معنی نداشت یه روز بخوام ازت جداشم
حالا با این چشام دارم میبینم رفتنت رو
میری که بعد از این دربدر خاطره هات شم